تنها دلم برای شما تنگ می شود!

وَلَقَدْکَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَاعِبَادِیَ الصَّالِحون

تنها دلم برای شما تنگ می شود!

وَلَقَدْکَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَاعِبَادِیَ الصَّالِحون

درد

به نام حضرت دوست

السلام علی المهدی و علی آبائه

خستگی یک عمرت را شاهدم اشک روی گونه هایت دلم را میلرزاند. عزیزم! میدانم با نگاه به او که باید دوباره همراهش درد شود و بعد خستگی و آوارگی و دوری که برایتان خواهد بود، چه حالی میشوی.

یکشنبه عصر را به خاطر می آورم کنار آرامگاه شهدای گمنام وقتی آن خبر را پشت تلفن به من دادی... هنوز میچرخد کل دنیا دور سرم مثل آن روز. من باید تو را آرام کنم یا تو مرا؟ چه کسی میتواند تحمل کند؟! باز 27 سال درد قرار است زنده شود!! نکند معجزه افسانه باشد؟ حتی تصورش را هم نمیشود کرد: عزیزکم چگونه تاب آورم درد بکشی و من نه؟؟؟ نتیجه چیست؟ نمیدانم. خدایا به ماه رمضانت قسم لحظه ای تنهایمان نگذار لحظه ای حتی. بگو برای دردهایش چه کنم؟؟؟ چه قدر بی خاصیتم...

اللهم عجل لولیک الفرج

یاعلی

شرمنده ایم

بسم رب الشهدا

السلام علی المهدی و علی آبائه


این روحانی جوان و فاضل که برای شرکت و سخنرانی در با موضوع نقد روند مذاکرات هسته‎ای و دفاع از استقلال و شرافت ملت ایران در شهر سنندج عازم استان کردستان بود، در 40 کیلومتری این شهر دچار سانحه شد و دعوت حق را لبیک گفت.

هل تربصون بنا إلا إحدى الحسنیین..

نهضت روایت مقاومت هسته‎ا‌یی، اولین شهید خود را تقدیم کرد / حجت الاسلام مهدی مطلبی در مسیر مجاهدت برای نقد روند مذاکرات، به لقاءالله پیوست

این روحانی جوان و فاضل که برای شرکت و سخنرانی در با موضوع نقد روند مذاکرات هسته‎ای و دفاع از استقلال و شرافت ملت ایران در شهر سنندج عازم استان کردستان بود، در ۴۰ کیلومتری این شهر دچار سانحه شد و دعوت حق را لبیک گفت.
راهش پر رهرو باد. لینک مربوط به آشنایی با این شهید
و
پیکرهای پاک 270 شهید دوران دفاع مقدس ازجمله 175 شهید غواص عملیات کربلای چهار امروز در تهران تشییع می‌شود. التماس دعا به تمامی حاضران در مراسم. شهدا شرمنده ایم.
کشف پیکرهای مطهر 175 شهید غواص عملیات کربلای 4 با دستان بسته
اللهم عجل لولیک الفرج
یاعلی و یاحسین(ع)

جشن فارغ التحصیلی کلاس ششم شهدای لودریچه(اگه گفتید حنانه گلی کدومه؟)

به نام حضرت دوست

السلام علی المهدی و علی آبائه

عکس فارغ التحصیلی خواهرم رو هم بعداً اضافه میکنم.

خواهر گلم! امسال با تمامی رتبه های اول علمی و فرهنگی و هنری که اوردی، واقعاً نشون دادی توانستن رو. حالا که بیشتر آزمون ورودیا رو قبول شدی و داری برا مرحله بعد المپیاد ریاضی هم آماده میشی بهت میگم: چه فرزانگان بری چه صنعتی چه سعدی و... من به تواناییات ایمان دارم و همیشه ازت حمایت میکنم. فقط الهی همیشه سلامت باشی(خدایا یه کار کن نیاد بخونه چون جنبه تعریف نداره! والا)

اللهم عجل لولیک الفرج

یاعلی

عید میلاد منجی غایب از نظرها مبارک

به نام حضرت دوست

السلام علی المهدی و علی آبائه

سلام عیدتون مبارک ان شاءالله سال دیگه تولد بگیریم با حضور آقا صلوات...

اللهم عجل ولیک الفرج

یاعلی

مسابقه بزرگ پرنیان(عفاف و حجاب) دولت آباد اصفهان

به نام خدا
سلام بر مهدی(عج)
به گزارش صاحب نیوز به نقل از خبرما، دبیر ستاد برگزاری مسابقه پرنیان اعلام کرد: مراسم اختتامیه مسابقه بزرگ کتابخوانی پرنیان، چهارشنبه هفته جاری (روز نیمه شعبان) در محل تالار فرهنگی اجتماعی شهرداری دولت آباد برگزار خواهد شد.

علی داوری با اعلام این خبر افزود: در این مراسم ضمن اهدای جوایز به نفرات برتر، بین همه شرکت کنندگان در مسابقه نیز قرعه کشی و جوایزی به نفرات برگزیده اهدا خواهد شد.

0-244x172

مسابقه بزرگ پرنیان با محوریت سه گروه سنی کودک(فلش کارت)، نوجوان(کتاب پرنیان نوجان) و جوان و بزرگسال(کتاب پرنیان) اردیبهشت ماه در شهرستان برخوار برگزار گردید. بدین وسیله از زحمات شبانه روزی مسؤولین مسابقه جهت آشنایی شهروندان خصوصاً کودکان، نوجوانان و جوانان با مسائلی درباره عفاف و حجاب، تشکر مینمایم. نکته قابل توجه در منابع مسابقه، همراه شدن نکات تربیتی و فقهی این مسأله با یکدیگر و غیر مستقیم وارد نشدن به مطالب جهت جا انداختن فرهنگ صحیح پوشش است؟؟؟!!! هیییییسسسسس تو که قدرتی نداری لطفاً ساکت...

اللهم عجل لولیک الفرج

یاعلی

درباره غزل خواجو، استاد ابراستاد، حافظ

به نام خدا

سلام بر مهدی(عج)

خواجو شاعری که حد واصل و حد فاصل سعدی و حافظ است. بسیاری از غزلها و الفاظش ترجمان غزلها و واژگان سعدی است همانطور که شخص مأنوس با حافظ نیز با خواندن غزل خواجو، می ماند که این همه شباهت را چگونه بیان کند؟ گاهی شباهتها آنقدر میشود که میگویی: "حافظ! پس تو از خود چه گفته ای؟" گاهی وسوسه میشوی تا کنار مطالعه ات، غزلهای همرنگ خواجو را نیز از حافظ بخوانی و آن وقت بگویی: "اول ما خلق الله نور حافظ" چه میگویم؟ حافظ را بزرگ کنم؟ استادش را تحسین کنم؟ نمیدانم اما نیک میدانم که شاگردی شاگرد است که از استادش بزرگتر باشد نه اینکه فقط تکرار و تقلید او باشد. و حافظ شاگردی استادگون است. بگذریم.

غزلهای عاشقانه خواجو نظرم را بی اندازه به خود جلب کرده. غم پنهان در کلمات...، به یاد تجربه اوجی می افتم که استادم چند روز پیش از آن سخن میگفت: آیا میشود بدون تجربه عاشقی، اینگونه سرود؟ نه. من شک ندارم که کسی عاشقانه تر میسراید که شکست عشقی را تجربه کرده باشد و یا برای وصل، هجران و سختی زیاد تحمل کرده باشد. احساس پاک شاعرانه چیزی نیست که بشود تصنعی به شعر تحمیل کرد و انتظار داشت که این ساخته تحمیلیِ تصنعی، مخاطب را جذب خود کند. تنها میشود قواعد ظاهری کلام برای شعرها را به سروده خویش تحمیل کرد تا ظاهرش زیباتر شود و مخاطب پسند. همین و بس.

گاهی آدمها بین جمعند و تنهایند اما یکی را میجویند و میدانند که تنها با حرف زدن با او آرام میشوند. و اکثر غزلهای خواجو رنگ یکی بود که خیلی دوستش دارد. گاهی آنقدر به او نزدیک میشد که محبوبش را خطاب نجواهایش میکرد. و اینکه کسی با محبوبش نجوا کند اوج لذت یک تجربه عاشقی است. و مضمون نجواها گاهی وصف محبوب بود و گاهی وصف دلتنگیهای خودش در فراق محبوب. گاهی با دوست خاطرات روزهای وصال را گفته و گاهی ...

در غزلهایی که محبوب را مخاطب قرار نداده اما دلتنگی بیشتری حس میشود. حال عاشق دورمانده به شکلهای مختلفی چون تشبیه، استعاره، تشخیص، تلمیح و... توصیف میشود و چه قبضی حاکم بر این غزلهاست! تنها کافیست خود را به جای عاشق بگذاری و این میسر نمیشود جز با داشتن تجربه عاشقی(تجربه اوج). خواجو در این نوع غزلها مخاطب را به همدردی میکشاند. گاه در غزلهایش باد صبا، سیمرغ و... را به کار میگیرد تا پیامش را به محبوبش برسانند. گاه آنقدر در آتش فراق میسوزد که آبی آتشین را برای فرونشاندنش تب عشقش میطلبد. جام میخواهد و صبوح میزند و کسی را هم حریف خویش نمیشناسد.

زمانی هم به توصیف عشق میپردازد و نمیدانم چگونه میشود عشق را وصف نمود منی که باور دارم: "هرچه گویم عشق را شرح و بیان/ چون به عشق آیم خجل مانم از آن"؟ خواجو اما همیشه از عشق حقیقی سخن نمیگوید. و آنوقتها که رنگ عرفان در کلامش می آید، وصف برایش سختتر میشود و براستی انگار او نیز از وصف عشق حقیقی شرمنده مانده است.

گاهی خواجو به وصف ظاهر و اندام معشوق قناعت میکند و گاهی نیز آنقدر درگیر با احساس خویش میشود که از خود بیخود شده، در اوج وصف محبوب، می میطلبد تا این آب آتشین را بر زخم آتشین عشقش بریزد، شاید التیام یابد اما آیا آتش میتواند آتش را خاموش کند؟ اینجاست که باید گفت: آب آتش فروز عشق آمد/ آتش آب سوز عشق آمد.

برای تک تک تجربه های عاشقانه خواجو، تنها وصل مرهم بود و اگر وصل بود، احساس عاشقانه و شعر و غزلی نبود و ما انسانها دلیلی برای زندگی نداشتیم. و وصل همان مرهمی است که روح آدمی را میکشد و یا به قفس روزمرگیش میکشاند.

غزل خواجو آنجا که به محبوب حقیقی انسان میپردازد، کمی از حلاوتش کم میشود گویا عارفانگی(عشق حقیقی) تنها زینت دیوان اوست اما باید توجه داشت که بدون شک گفتن از عشق وقتی قابل فهم تر و آسانتر میشود که با مظاهر عشق زمینی همراه شود هر چند خود آسمانی باشد.

نمیدانم چرا وقتی از"عشق" میگویم قلبم تند تند میزند! بیقراری... و دیگر هیچ. با این حس و حال، حتماً میتوانم کارهای علمیم را هم انجام دهم!!!

اللهم عجل لولیک الفرج

یاعلی

امید وصل

به نام حضرت دوست

السلام علی المهدی و علی آبائه


دارم امید وصـــل ندارم دگـــر قــرار

کی میشود تمام جدایی و انتـــظار


هر صبح سطر سطر دلم عهد با شماست

روشــــن ترین دلیـــل وجودم تــو ای بهــار


تنها دلـــم برای شما تنـگ می شود

خندان نمی شود دگر این لب بدون یار


درمان درد شوق بیا تا به پای تو

سرها و دستهای زیادی شود نثار


معنای حسن، رحمت رحمانی خدا

آقــا به باغ تشنگی ام بیشتر ببـــــار


گوشم پر از صدای سکوت جهان شده

فریــــاد مهربان، بنمـــا رو به روزگـــار


برگرد ای امید و غم از هر غزل بشوی

جبران هر چه شد قدح وصل را بیــــار


اللهم عجل لولیک الفرج

یاعلی

واکنشی بعد از خواندن یک کتاب

به نام حضرت دوست

سلام علی آل یاسین

قرار شده بود کتاب نظریه های شخصیت را بخوانم تا با توجه به آن موضوعی برای تحقیق پیدا کنم. بعد از مطالعه اجمالی این کتاب، تنها توانستم این چند خط را بنویسم:

"چقدر نسبت به روان شناسی اینچنینی احساس بدی پیدا کردم! چرا در خواندن هر صفحه این کتاب خودم اذیت شدم؟ دلم اینگونه رواشناسی و انسان شناسی نمیخواهد، دلم انسان شناسی دینی و اسلامی میخواهد، دلم تنگ نگاهی معنویست، نگاهی کلی به آنکه خلیفه خدا میخوانندش و براستی مگر من انسان نمونه ازمایشگاهی دانش آموختگان روانشناسی هستم؟ دلم انسان شناسی میخواهد که میسر نشود جز با خداشناسی که امامم گفته است: "من عرف نفسه فقد عرف ربه" دلم امید میخواهد یک امید والای الهی و سرشار از عشق معنوی. و در این کتاب همه اش حرف مریض بود و مراجع و مشاور و روانکاو.... آه چه حال بدی پیدا کردم امشب"



اللهم عجل لولیک الفرج

یاعلی

از روی دست رضا احسان پور

به نام حضرت دوست

السلام علی المهدی و علی آبائه

جشنهای نیمه شعبان در شهر ما برای چیست؟

جشنهای نیمه شعبان در شهر ما برای این است: که راه عبور و مرور را مسدود کنیم، صدای خوانندگان آن ور آبی را در کوچه ول دهیم و آخ که اگر پا دهد میشود حتی در کوی برزن برقصیم!، با کلی آرایش و با حجابی ... به خیابان بیاییم. کی به کی است؟ مهم این است که ما بتوانیم در این جشن شرکت کنیم و زوج خوبی برای خود گیر بیاویرم اینجاست که حاجت روا نیز شده ایم. نهایت اگر نشد دوستی مذکر برای خود دست و پا میکنیم و اگر باز هم نشد، لذت متلکهای لحظه ای را دریافت میکنیم. جشنهای نیمه شعبان اشتراکاتی نیز با دهه اول محرم دارد: غذا، نوشیدنی و خوراکی ملت را تا چند روز تأمین میکند. تنها کافی است بایستیم و بگوییم: فلان مریض را ما داریم فلان مریض را همسایه و...جشنهای نیمه شعبان وقت خوبی است برای شروع زندگی مشترک! پس ما جشن عروسیمان را میگیریم و صدای موسیقیهای آنچنانی، بوقهای ممتد و مواد محترقه اینچنانی مان را تا نصفه شب مهمان گوش و روان همشهریهای مان میکنیم. کی کی است یک شب که هزار شب نمیشود اصلاً خود آنها هم که اذیت میشوند، چشمشان دربیاد در جشنهایشان همین کارها را بکنند ما اعتراضی نمیکنیم.

جشنهای نیمه شعبان برای این نیست: که ما کمی باورهای مهدویمان را پر رنگ کنیم. آخر چه کسی در روز جشن کتاب میخواند یا به روشنگریهای آین و آن گوش فرامیدهد همه اش که نمیشود آگاهی زیاد کرد، محرم یکجور ما را مینشانید پا منبر و جشن نیمه شعبان را هم برایش اینطوری نقشه دارن؟ و برای این هم نیست که فکر کنیم آیا برای ظهور آقا خودمان از خود چه کرده ایم؟ به ما چه! کسی ما را به حساب نمی آورد! مملکت مسؤول دارد! متولی فرهنگی دارد... بیخیال اصلاً ما دوست داریم شادی کنیم هر جور که دلمان میخواهد. تجدید عهد چه صیغه ای است؟ اصلاً شادیمان را معنا دهیم و دعا کنیم امام مهدی(عج) بیاید که چه شود؟ لابد او هم میخواهد ما را محدود کند، اصلاً آخرت میخواهیم چه کار؟ بیخیال! عیش دنیا را عشق است معرفت به امام را بگذار یکی دوسال پایانی زندگی، آنوقت ببین هر کجا که رد میشوی بانی کار خیرش ماییم با کلی بوق کرنا و ذرازنای.

آری این هم از جشن نیمه شعبان پرونده بعدی را بده تا تکلیف آن را هم یکسره کنیم.

اللهم عجل لولیک الفرج

یاعلی

چگونه اعتماد به نفسمان را زیادتر کنیم؟

به نام حضرت دوست

السلام علی المهدی و علی آبائه

راه‌های مختلفی برای افزایش اعتماد به نفس وجود دارد؛ از جمله:
۱- اعتماد به نفس دیگران را از آنها سلب کنید. ساده‌ترین روش این است که بدون اینکه برای افزایش اعتماد به نفس خودتان زحمتی بکشید، باعث شوید اعتماد به نفس دیگران از اعتماد به نفس شما کمتر شود. یکی از راه‌های مفید برای رسیدن به این هدف، نقد شبانه‌روزی افراد و عملکرد آنها است. مهم نیست که شما در فلان موضوع تخصص لازم را دارید یا نه! مهم این است که شما بتوانید هر چیز تایید شدنی‌ای را تایید نکنید! فلان فیلم بد است؛ فلان کتاب مزخرف است. فلان مسئول، دزد است و …

۲- از فضای مجازی نهایت استفاده را ببرید. شما می‌توانید شاعر نباشید، منتقد نباشید، نویسنده نباشید، گرافیست نباشید، در هیچ زمینه‌ای صاحب نظر نباشید ولی در عوض بالای پانصد لایک زیر هر مطلبتان در فیسبوک داشته باشید. همین برای شما کافی است تا در مورد همه چیز اظهار نظر کنید. اینکه چرا پانصد نفر شما را قبول دارند دلایل مختلفی می‌تواند داشته باشد که به خودشان مربوط است. شما فقط کار خودتان را کرده و فکر و ذکرتان را روی افزایش هر چه بیش از پیش لایک‌ها متمرکز کنید. از راه اندازی صفحه طرفداران در فیسبوک که توسط خودتان اداره می‌شود ولی وانمود می‌کنید که شخص یا اشخاص دیگری که از طرفداران شما هستند آن را اداره می‌کنند غافل نشوید.

۳- مطالعه‌ی جملات زیبای پشت کامیون‌ها، تماشای فیلم‌های هندی و سریال‌های ماهواره‌ای، مطالعه کلیه کتاب‌های روانشناسی با عناوین دربرگیرنده حیواناتی از قبیل قورباغه و گوسفند و کرات و سیارات دیگر، مصرف قرص‌هایی که داخل ماهواره تبلیغ می‌کنند، مصرف کرم حلزون و خرید کفش تن تاک و دمپایی نیکتا!

۴- به هیچ وجه خودتان را در معرض ارتباط مستقیم با مردم و نقد شدن قرار ندهید. هر چه دسترسی به شما سخت‌تر باشد و مردم فرصت نکنند از شما انتقاد کنند و نظراتشان را در خصوص شما و عملکرد شما به گوشتان برسانند، شما وجدان راحت‌تر و اعتماد به نفس بیشتری دارید. برای بیشتر شدن اعتماد به نفس، افرادی را که برای شما و گزارش همه‌ی فعالیت‌ها و کارهایتان، روزنامه و سایت راه اندازی کرده و زندگی شما را مو به مو و لحظه به لحظه مثل فوتبال گزارش می‌کنند استخدام کنید.

۵- به خودتان تلقین کنید. خب؟

رضا احسان پور

اللهم عجل لولیک الفرج

یاعلی

از دهاقان تا فشارک!

به نام حضرت دوست

السلام علی المهدی و علی آبائه

مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی، از سال 1390 تا کنون آقای دکتر آقاحسینی بودند. عملکرد قانون مدار و نظم محور ایشون سبب شد تا دو دوره در سمتشون ابقا بشن. طی تصمیم گیری های انجام گرفته، از این به بعد آقای دکتر محمدی فشارکی مدیریت گروه رو بر عهده خواهند داشت. ضمن تقدیر و تشکر از زحمات چند ساله استاد دکتر آقاحسینی و آرزوی توفیق و سعادت برای هر دو عزیز، امیدوارم شاهد فراهم شدن زمینه رشد علمی توسط تمامی متصدیان علمی کشور باشیم. قبوض همگیشان مبسوط!!

پیام دانشجویان ارشد و دکتری به آقای دکتر محمدی فشارکی:

"سلام ضمن تبریک مجدد و چند آرزو:

1: همچنان استاد مهربان و شوخ طبعی که راهنمایی او در کار علمی آرزوی دانشجویان است، بمانید.

2: فضای باز، منطقی، و تواَم با تعامل با گروههای همرشته و دیگر رشته های علمی کشور و سایر نقاط جهان ایجاد شود.

3: به دانشجو فراتر از نمره و بر اساس توانمندی علمی او توجه شود...

امید است شاهد تولید و شکوفایی علمی گروه زبان و ادبیات فارسی اصفهان باشیم."

پاسخ آقای دکتر محمدی:

"ممنونم دعا کنید تدبیر با تقدیر موافق افتد."

اللهم عجل لولیک الفرج

یاعلی

سرآغاز

به نام حضرت دوست

السلام علی المهدی و علی آبائه


سلام این وبلاگ رو به دلیل نقصی که در سیستم بلاگفا رخ نموده ساخته ام. به محض رفع اشکال وبلاگم، احتمالاً هر چه در اینجا مینویسم، به آنجا منتقل میشود. دلیل ساخت این وبلاگ هم رسالت اصلی وبلاگ اصلیم بود که الان وقت پرداختن به اونه. مهدویت و انتظار. اعیاد شعبانیه بر شما مبارک


گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس

زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس

من و همصحبتی اهل ریا دورم باد

از گرانان جهان رطل گران ما را بس

قصر فردوس به پاداش عمل می‌بخشند

ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس

بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین

کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس

نقد بازار جهان بنگــــر و آزار جــــهان

گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم

دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

از در خویش خدا را به بهشتم مفرست

که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس

حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافیست

طبع چون آب و غزل‌های روان ما را بس


اللهم عجل لولیک الفرج

یاعلی