به نام حضرت دوست
السلام علی المهدی و علی آبائه
اللهم عجل لولیک الفرج
یاعلی
به نام حضرت دوست
السلام علی المهدی و علی آبائه
السلام علیک یا شهرالله اکبر و یا عید اولیائه
*چگونه وداعت کنم ماه من؟ به اشکهای بی تابم بگو نیاید من دیگر تحمل سوختن در فراقت را ندارم. هر سال می آیی، عاشقم میکنی و بعد رهایم میکنی؟ آخر چگونه میتوانی به حال خود رهایم کنی و بروی تا من بسوزد؟؟ نمیخوابم این روز و شب را، نمیخوابم تا زود نگذرد لحظه های با تو بودنم... خدایا تاب تحمل فراقش را به همه ما عنایت کن...
f-davari.blogfa.com
تنها دلم برای شما تنگ می شود!
اللهم عجل لولیک الفرج
یاعلی
به نام خدا
سلام بر مهدی(عج)
آخی نترس نی نی!! خورزو خان که ترس نداره خاله! تازه برات شیر و پوشک یارانه ای میاره. بهت قول میدم.
به گزارش خبرگزاری فاطمه نیوز، خورزو خان تنها شخصی است که میتواند همزمان در تمامی حوزه های انتخابی کشور کاندیدا شود. او با داشتن قابلیت در یک آن همه جا بودن و اینکه نه زنه نه مرد، قول میدهد که: "نمه نمه اگه رأی بیاره/ برا همتون سنگ تموم بذاره" بنده رئیس ستاد خورزو خان هستم الانم ایشون تو یک شهر مثالی هستش اما پیش منم هست پیش شمام هست. اِ آخه چرا جیغ میزنید؟ ترس نداره که. اگه میخواید کارتون نداشته باشه بهش رأی بدید وگرنه نامردیم اگه شماهای ایرانی رو تهدید نکنیم!!! ضمناً همکار برای ستاد پذیرفته میگردد. هه هه هه هه وُ
اللهم عجل لولیک الفرج
یاعلی
به نام حضرت دوست
السلام علی المهدی و علی آبائه
مرامت 8 ساله دیوونه ام کرده که بهت میگم رفیق. چندسال پیش یه جا راجع به امید بحث بود بعد کشیده شد به اینکه هستی دار زندگیتون که خیلی ازش تأثیر گرفتید چطور بوده؟ یادم نمیاد شیفتگی بی حدی که نسبت بهت دارم گذاشته باشه موقع گفتن از هستی دار، جز تو توی ذهنم بیاد. البته ما هیچوقت دوستای نزدیک که همیشه با هم باشیم نبودیم تو با آرزو بودی و منم با اون یکی سمانه، هاجر، فائزه و... اما چیزی که حقیقت احساسات منو تشکیل میداد سمت تو بود. آخ که وقتی غصه داشتی چقدر حالم گرفته میشد، وقتی برای یکی دیگه به هم میریختی بیشتر عاشقت میشدم و وقتی میرفتی برای خواسته هات سراغ خدا دلم میخواست ببوسمت. همش دنبال این بودم که آرزو یه لحظه ازت دور بشه و من شیرجه بزنم سمتت اما جالبه که وقتی آرزو میرفت، اون یکی سمانه بود که میگت: فاطمه! تو دوست منی یا اون؟ هیچ وقت فرصت پیدا نکردم که بگم چقدر دوستت دارم هر چند دادن رمز وبلاگ بهت و اون بلاهایی که شب امتحان زبان شناسی سرت آوردم، خودش نشون میداد چقدر برام عزیزی. صادقانه ترین دوست داشتنم همیشه سمت تو بوده و بی تعارفترین پیامکای دوستانه ای که دادم برای تو. با اینکه پیامک دوستانه زیاد دریافت میکنم اما فقط از تو رو با تمام وجود باور کردم. قرار شبهای قدرم اینه که به دوستای خاصم، اونایی که از این قرار خبر دارند، تک بزنم. تو، فریبا، فاطمه و... دوستای خوبی که الان کنارم نیستید. وقتی تکم رو فقط تو جواب دادی، فهمیدم هنوزم بی اندازه عاشقتم. وقتی عصر گوشیم زنگ خورد، از حرص اینکه حوصله کسی رو نداشتم گفتم جواب نمیدم تا اینکه دیدم"سمانه جونم" روش افتاده. وای تو هنوز برام خیلی عزیزی سمانه جون.
به نام حضرت دوست
سلام علی آل یاسین
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند | نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند | |
عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش | که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند | |
ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند | هر آن که خدمت جام جهان نما بکند | |
طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک | چو درد در تو نبیند که را دوا بکند | |
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار | که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند | |
ز بخت خفته ملولم بود که بیداری | به وقت فاتحه صبح یک دعا بکند | |
بسوخت حافظ و بویی به زلف یار نبرد | مگر دلالت این دولتش صبا بکند |
اللهم عجل لولیک الفرج
یاعلی
به نام حضرت دوست
السلام علی المهدی و علی آبائه
شبکه پنج از حرم سید الکریم ابراهیم بن موسی(ع) ترتیل خوانی پخش میشد. قاری اول آقای معتمدی بود و بعد یه دفعه علی... انقدر ذوق کردم. آخه اون که گزینش شرکت نکرده بود!! علی دادا قاری توانمندیه که محضر استادان عنایتی مقدم و تا حدودی همدانی و بعضی استادان دارالقرآن حرم امام رضا(ع) شاگردی کرده و جانشین فرهنگی حرمه سیدالکریمه اما قرار نبود خودش بخونه. هم متعجب بودم همم کلی ذوق کردم و به خانمش و خاله ها و... پیامک دادم که "پنج، علی، قرآن" مامانمم کلی ذوق کرد و زنگ زد مامان بزرگم گفت و در همین حین دوربین رفت روی قاری... یعنی کلاً موندم چطوری یه شاگرد انقدر صداش حتی ته صداش و لحنش عین استادش میشه؟؟!! قاری کسی نبود جز آقای عنایتی مقدم قاری بین المللی و استادِ اصفهانی قرآن، استاد اصلی علی. چی بگم والا هنوز تو شوکم فوراً برای روبرو نشدن با بازخورد سوتیم، گو.شیم رو خاموش کردم و سیم تلفن رو کشیدم. این بود سرانجام اوج اشتیاق به دیدن داداشم تو موقعیتهای بالا و این بود شباهت بی حد صدای یه استاد و شاگرد که حتی مادر و خواهر رو به اشتباه انداخت. بار دومی که عنایتی مقدم خوند فهمیدم ته صداها عین همه اما رو کارشون فرق داره. روزای دیگه هم مقدم خونده بود اما امروز فقط علی بود خودش بودا یعنی خودش! من هنوز تو شوکم... آخی مامان چقدر قربون صدقه پسرش رفتا، و آخی من اشکام داشت همینطوری میومد. آخه علی که گفته بود نمیاد جلو دوربین... چرا فکر کردم اومده؟!!
پ ن: گفتنی ست قاری سوم آقای شاه میوه بود.
اللهم عجل لولیک الفرج
یاعلی